نی نی شاهد وشهیده

داستانک

1390/10/21 0:51
1,135 بازدید
اشتراک گذاری

 شبی پسر کوچکی یک برگه کاغذ به مادرش داد مادر که در حال آشپزی بود. دست هایش را باحوله تمیز کردونوشته های راباصدای بلند خواند..او با خط بچه گانه نوشته بود:
1- مسواک زدن: 1000تومان
2-مرتب کردن اتاق خوابم: 2000هزارتومان
3- مراقبت از برادرکوچکم: 2000هزارتومان
4- بیرون بردن سطل زباله : 1000تومان
5- نمره ریاضی خوبی که امروزگرفتم: 5000تومان
6- جمع بدیها شما به من : یازده هزارتومان
مادر به چشمان منتظر پسرش نگاه کرد چند لحظه خاطراتش را مرور کرد.
قلم رابرداشت وپشت برگه صورت حساب او ای عبارت را نوشت :
بابت سختی نه ماه بارداری که درون وجودم رشد کردی ؛ هیچ
بابت تمام شب هایی که بر بالینت نشستم وبرای سلامتی ات دعا کردم؛ هیچ
بابت تمام زحماتی که دراین چندساله کشیدم تا تو بزرگ شوی ؛ هیچ
بابت غذا نظافت تو وفراهم کردن سرگرمی هایت ؛ هیچ
واگر تمام اینها را جمع بزنی خواهی دید که هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است .
وقتی پسرک آنچه را که مادرش نوشته بود خواند. چشمانش پر ازاشک شد و درحالی که به مادرش
نگاه می کرد گفت: مامان دوستت دارم.
انگاه قلم برداشت وزیر صورت حسابشان نوشت : قبلا به طور کامل پرداخت شده است !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

عارفه
4 اسفند 90 18:20
سلام عزیز
رضوانه جعفری - کودکانه
10 خرداد 91 22:18
سلام من شمارو تو وبلاگم لینک کردم خوش حال میشم قبهم سر بزنید وبرام نظر بزارید
کودکانه
21 خرداد 91 11:15
سلام اپم